بهترین بهترین من..
پسرم،نور چشمم،پاره ی تنم.. وصف ناپذیر است زماني که به چشمهایم مینگری و با نگاه و لبخندت همراهی مرا می طلبي! دنیای من گرد آمده درچشمان پرازخنده ات.. شیرین من، من هرروز بیشتر عاشق آن چشمان نازنینت میشوم . ا ین روزها ... گاهی صد بار دست های کوچکش را می گیرم و نگاه می کنم . به ناخن هایش ، بند های انگشتانش و می بوسمشان ... انگار خدا را در مشت های کوچک پسرم پیدا کرده ام . به چشم های او بوسه می زنم . به لبانش چشم میدوزم و به مروارید های سفیدی که تازه مهمان دهان زیبایش شده. . با او بازی می کنم و در آغوش می فشارمش و روزی هزار بار خالق بی همتا را شکر م...
نویسنده :
مامان آرمان
4:29